در آتشت ، که چو ، خاکستری ، پریشانم .
چو سوزم از تو ، به رقصم چرا ؟ نمی دانم.
برای برای پخته شدن ، چاره غیر آتش نیست.
کباب اگر که شوم ، جز تو نیست ، مهما نم .
سلام
بی شک ، هر کسی وطن خود را دوست دارد .
زادگاهش رانیز .
احساسی که من از زادگاهم روستای گوران ، از روستاهای طالقان ، واقع در استان البرز دارم .
حسی است مشابه همه آدم های دیگر نسبت به زادگاه خود . گاهی کلاسیک تر و گاهی کمی مدر نتر .
اما در اصل مو ضوع همان حس مشترک میان همه ی انسا نهاست .
گر چه وجه تسمیه ی آن را درست و دقیق نمی دانم . گو یا نزدیک ترین آن بر گرفته از کلمه گبر ،
زردشتیان از روزگار دور ، که در دوره های اسلامی بعد ، این کلمه تبدیل به گوران شده است .
این نام در منا طق مختلفی از ایران ، از جمله در کردستان و سواحل جنوبی ایران به کار برده شده
است . و برده می شود و نام مناطقی در آن نقا ط می باشد .
به هر حال سابقه ی این نام واین روستا ، هر چه هست و نیست ، عاشقانی دارد . با خاطراتی
بس تلخ و شیرین .
این هم که در لینک زیر مشاهده می کنید . احساس و نگاه این بنده حقیر است از روستای گوران .
http://s5.picofile.com/file/8107175734/gooraniam.pdf.html
سلام .
از آخرین یادداشت ، تا امروز که اولین یادداشت را در این صفحه
می نویسم .بیش از دو ماه است که می گذرد .
با اتفاقاتی که برای بلاگفا افتاد . تقریبا همه یادداشت های قبلی
در آدرس www.gooraniam.blogfa.com باقی مانده است .
امیدوارم که با پشتیبانی بلاگفا آنها بروز رسانی و برگردد .
تا در لینکی جداگانه در این وب به نمایش گذاشته شود .
تا آن زمان ادامه مطالب و نو شته ها را در این وبلاگ با نگاه های
مهربان شما به اشتراک می گذارم .
یاری خداوند ، و نظرات شما صمیمیان ، شوق و ادامه کار را در این
حقیر بیش از پیش خواهد کرد .
یادآوری این نکته ضروری است که این صفحه تنها یک فر صت
گفتمانی از نگاه و ذوق و سلیقه شخصی است . و هیچ ارتباط
و خط و مشی سیاسی را دنبال نمی کند . نگاه به مو ضوع ادبی
با ذوق و آرایشی شاعرانه است .و در حول مسائل فرهنگی ،
اجتماعی ، دور می زند .
ومن الله التو فیق