تَل کاسه
تل = تلخ
تل کاسه = کاسه تلخ = غذای ناگوارا
* اولین شب از خاکسپاری یک میت را شب غریب گویند .
شبی تلخ برای خانواده ی میت .و حتی سایرین.
* یک نفرین طالقانی در حق چارپایی که باعث آزار و اذیت
صاحبش می شود = ای شب غریب تو رَ با خورُن !
چن روز پیش در شب غریب بنده خدایی در خدمت
آقای خانبابایی ( استاد علی اوسط خان )مسجدی میان
عده ی قابل تو جهی جم بین و مراسم مداحی و وعظ و
قرآن خوانی تمام گردی .
- اما شیم که قرار بََ بیورن نر سی بَ . بیچاره صاب
مجلس با تمام غم و غصش ، عین ماهری جور خودشی
دیم می پیچی و اینور و او نور میشه .
- مردم دی دیه اون مرحوم یادشان درشیب و این در
اون در دَ حرف میزین تا شیم بیایه .
- خلاصه صاب مجلس به هر ترفندی که بََ عزای اول
یادا کردیبه تا به این عزای دوم ، یعنی غذای مردم
برسه .
... مصیبتی در مصیببت
- از آقای خانبابایی این کلمه تل کاسه رَ او ن شو یاد گیتم .
که اون قدیمان شب غریب . فامیل و خانواده میت از
داشته های خانواده یک غذایی تهیه می کردن که به جهت
ناگواری و اندوه به تل کاسه معروف بَ.
1- این غذا رَ به منزل تعداد معدودی از همسایان ها ، هامیدان.
2-هزینه ای برای خانواده میت همراه نُداشت .
3- خیلی ساده و به نیت خیرات برای میت بود .
متاسفانه
- این چن سال اخیر یک رسم و بار اضافی بر مراسمات قبلی
که اونها هم خودشان خیلی با شرع و عرف هماهنگ نی
اضافه گردیه . که جدا از تحمیل یک هزینه بی مورد . اون
دی در مو قعیتی که صاحب عزا نیاز به کمک و مساعدت داره
بر شانه هر کی که باشه سنگینی مینه .
پیشنهاد
1 - راهی برای حذف این رسم از طرف گتران پیش بینی گرده .
2 - مردم خودشان سعی کنن در این رسم شرکت نکنن.
3 - آدم های ضعیف تر برای اینکه متهم نگردن ،
نمیتانن پیش کار گردُن. گتران و متمول تران پیش قدم گردُن .
4 - اونایی که می خوان خیرات ویشتر کنن ، پول این مراسمه
در یَک صندُقی ، جم کنن تا در راستای تو سعه و فراهم کردن
امکانات آرامستان استفاده گرده .
5- شورا و دهیار محترم میتانن این کار ه به شکل تدریجی
مدیریت کنن تا به ترک آن منجر گرده .
6- در پایان خدا اموات او نایی که تا به حال در جهت تو سعه و
زیبا سازی آرامستان های گوران ، غسالخانه . زحمت بَکشینَ
بیو مرزه .
نمیدانم چه بود آنجا ، کویری یا که صحرا بود .
عطش در آب جان می داد و جان در فکر دریا بود .
گمانم شط عاشق را ، کویر عشق تر می کرد .
شبیه عشق عباسی که آنجا فکر لیلا بود .
از آن گل ها که من دیدم ، یکایک سر نگون می شد .
گمان می رفت عطارند و عطر از یاس زهرا (س) بود .