تهی شد از تو نگاهم ، کمی مدارا کن .
فقیر بی تو شدن را ، عزیز و دارا کن
دلم برای تو پر می زند ، پرم بشکن
دمی بیا پر خو نین من مداوا کن
مادر
***
تو بعد از اولین و آخرینی
تو خیر برتر روی زمینی
شمیم بوی خوش ، عطر بهشتی
کلام ساده ، میم و لام و سینی
بسی حوری وشی ، شاید فرشته
و شاید هم ، همان یا که همینی
ز خوبان هر چه گشتم از تو گفتند
ندانستم ، کز ایشان ، برترینی
صدای آسمانی ، صوت داوود
چو لا لایی که بر گو شی طنینی
ز تو کو ثر بر آمد ، آیه ، آیه
تو از بیتی و اهل طا هرینی
الا ای هر چه هستی ، مهر ، مادر
دوای درد دل های غمینی
تو از گهواره تا مرز شهادت
پر از ایثار و پیغام امینی
نمی دانم چه گویم کم نیارد
زنی یا مادر این سرزمینی
ندیدم بعد حق گردد ستایش
چنان لایق ، به بیش از آفرینی
سخن کوته کنم تا بویت آید
ز هر بویی به لا شک بهترینی
بانو
در خلقت تو چیست ؟ که باید گناه کرد
دنیا به پشت ، رو به تو باید نگاه کرد !
آدم تر از منی که تو را نام ، دیگر است
خورشید توست که شب را پگاه کرد
خاتون من ، تو ز آدم فزون تری
حوا برای گندم تو اشتباه کرد
حور و پری فرشته ی دنیا که نیستند
دیو انگیست با تو ، کسی رو به ماه کرد
آن دوست روز آفرینش ما ، لاله زار عشق
پیش غلام من ، به تو فرمان شاه کرد
دنیا هر آنچه دارد و بی تو ، بلند تر
باید که نعره و فریاد و آه کرد
بی تو ، فرشته ! راه به بی راهه می رود
گم ره شود هر آنکه ، قدم رو به چاه کرد
با این همه ، خدا نکند ، بی و فا شوی!
آن روز ، باید از تو به شیطان پناه کرد
شاید که نقش توست که بر سر در حق است
نقاش بی تو ، عمر خودش را تباه کرد