ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
به غارت می برد از ما
زبان و جان و عقل و دل
به اندک اندکی هر دم
از این منزل به آن منزل
چنان دریای آرامی
برد ما را به اقیانوس
به طوفانی چنان کوبد
که از جا بر کند ساحل
چنین رسمیست دنیا را
فریبد با بهار و گل
چو تابستان به سر آید
خزانت می کند باطل
به تشویش و به تر غیبی
به تصویر و به تحسینی
همی چون می شوی در وی
حوالت می کند آجل
جهان در اصل این سانست
که می دزدد تو را از تو
چو زیبایان و مه رویان
شوی مفتون وی عاجل
سبکبالی و دل پاکی
رهایی و رها سازی
به صیقل می کند جان را
چنان آیینه ای قابل
دروغ و من دو شیطانی
که گر در ما کند منزل
تند بر تار و پود جان
چنان گویی چو کاه و گل
برون از خویش نتوانی
چراغ جان بر افروزی
چراغ خویش روشن کن
کز او گرد تو را حاصل
سلام مسلم عزیز
شبت بخیر وشادمانی
خوشحالم امشب اینجا هستم نهایت لذت وبهره رو بردم از قلم سبز وتوانمندت
سلام بر مهربانی
و
سلام بر دوست عزیز و مهربانم علی اصغر نازنین
مثل همیشه لطف کردید
خیلی مخلصم