ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
ای ز تو ، خورشید و صبح و آفتاب
ای رسیده از تو ما را بی حساب
ای که شب از دست تو بر چشم ما
می رساند لحظه ی شیرین خواب
ای که مهرت مثل باران و کویر
بی امان تابیده بر هر التهاب
ای که دریا قطره ای از هست تو
هستی ما در حضورت چون حباب
ای که عقل و جان و ایمان و جهان
از تو آمد ، آیه آیه ، چون کتاب
سروری داری به سر تا پای ما
ای صواب از تو بود ما را ثواب
سایل کوی تو را ای اهل راز
ور برانی از کجا گیرد جواب؟
دست بر دامانت اینک یا حبیب
تشنگان را ، آرزو نَبْوَد جز آب
مستی ما را فزون کن بیش از این
جام ما را سیر گردان از شراب