گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

روز گار


می خوانی اما مثل یا بو در چراگاه .

می گریی اما نیستی از دردم آگاه .


از عادتت می تر سم ای اندوه هر شب .

کوری مگر افتاده ام چندی در این چاه


از مرده هایم خاکشان باقیست ، تنها .

از من بگو از من که جا ماندم در این راه .


سهم من از شادی فروشی نیست ، مفروش .

مُردم از این اندوه  و رنج و غصه و آه .


من با تو ام  ای روزگار بی مروت .

یادت بیفتد بچگی ها ، گاه و بی گاه .

یوسف تو


دلم کبو تری شده در دام یو سف تو .

نگو که دام زلیخا ندیده ، یو سف تو .


نه من ترنج تو ام گر به دستت افتد تیغ .

که چاک چاک کنی دست یو سف تو .


فریب چشم نخورد آنکه دیده یعقو بی .

ز چشم  دل  ،  بخرد ، بوی یو سف تو .


خدای مصر ندانست کیست زندانی .

ز کاهنش ز چه پر سی کجاست ، یو سف تو .


برادران هوس چاه را نمی کندند .

مگر که روی تو دیدند و حسن یوسف تو .


اگر نشانه نبود و نبود وعده هنوز .

خبر نداشت ، زلیخا ز روی یو سف تو .


دعای تو چو قبول افتد و خدا خواهد .

زمام کعبه بیفتد به دست یو سف تو .


به جای مرگ ، اگر زندگی گل اندازد .

تمام خلق بببینند ، جمال یو سف تو.

عمر ما


با آمدن خزان بهاری نرسد .

از دست من و تو هیچ کاری نر سد .


در دور تسلسل زمان آمده اند .

با رفتن دیگران غباری نر سد .


ما آمده ایم تا به تصویر کشیم .

عکسی که به صد یا به هزاری نرسد .


فرصت نه به بی نهایت ، اما گفتم .

حدی که به حد بی شماری نرسد .


گل باش و به عمر سبزه زیبایی ده .

زیرا که دگر مهلت خاری نرسد .


اینجا نه محل آزمودن به خطاست .

فر صت کم و وقت گریه زاری نرسد .


از دین و علوم و فلسفه راهی شو.

بی پای عمل مرد به جایی نرسد .


حق است بزاید آدم و سیر کند .

با پخته شدن کسی به خامی نرسد .


معیار بشر به علم و ایمان و عمل

بی این سه ، کسی به اعتباری نرسد .

حبیب

چه کردی ، چنین آتش انداختی ؟

بهار  مرا     اینچنین    تا ختی


چرا  از  کنارم  گذشتی  حبیب ؟

که  رفتی  و  با  دیگری ساختی .


سیاه   و  سپید که دیدی چنین ؟

چو شاهی به سر باز دل با ختی .



خدایا


                  خدایا

خسته اما کوله ام را می گذارم نیمه راه .

باز می گردم از اول ، باز می گردم زراه .


هر چه خوردم ، هر چه آوردم تهوع می کنم .

هر چه دیدم یا شنیدم ، کهنه بود و اشتباه .


باز می گردم دوباره تا تو را پیدا کنم .

این سفرتنها نمی آیم ، نمی افتم به چاه .


زین اسب عقل را با عشق محکم می کنم .

رخ به رخ با قلعه ، می بندم ره فیل سیاه .


یا پیاده می شوم سرباز تو حیدت شوم .

چون وزیرم کرده ای ، فرمان می گیرم ز شاه .


بی تو هر گز یک قدم پیشی نمی گیرم ز تو .

بوی عطر مهربانی ، نور انجم ، نور ماه .


این سفر با قاصدک از کوه بالا می روم .

زین هیا هو ، چون بریدم ، اله اله ، گاه گاه .


آسمان تا آسمان ، هفت آسمان ، پر می زنم .

در تجلی ، خنده خنده ، گریه گریه ،  قاه قاه .


ای اله  و    وای   الهه  ، سرو ناز عا شقی .

راه را گم کرده ام ، می جو یمت با اشک و آه .