گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

گورانیم

نوشته های ادبی و شاعرانه ،کلیه نو شته ها مر بوط به نگارنده است و از هیچ منبعی بر داشته نشده است و حقوق معنوی آن برای نگارنده محفو ظ می باشد .استفاده از متون با ذکر منبع و نام نو یسنده بلا مانع می باشد .

آواز خروس


                آواز خروس

درحیاط خانه ی ما یک خروس .

چند روزی بو د بی مرغ عروس .


صبح و شامش بود یکسان الغرض .

داشت این اندوه می شد یک مرض .


نیمه شب می خاست بر جا آن طیور .

می زد آواز شب اهل قبور .


از در همسایه تا آن دور دور .

گشته عاصی از صدای آن جسور .


کشتنش را واجب آمد این زمان .

طبق آرای عموم مردمان .


بس که زیبا بود صا حبخانه گفت .

بهتر آن باشد دهانش گشته جفت .


طفل خانه گریه ای سر داد  ، نی

راه دیگر باید این بگذار ، پی .


هر کسی در خویش یک اندیشه کرد .

تا بسازد چاره این راز و درد .


عاقلی از خیل مردم داد کرد .

با پیا مش جان مرغ آزاد کرد .


گفت مرغی باید او را وارهی .

گر تو از سر خروسان آگهی .


این سخن چون گفته آمد آن زمان .

مرغ جان دیگران شد آشیان .


چون شنیدی از کسی فریاد شد .

چاره آن باشد که فکر داد شد .


ارنه کشتن راه درمان نیست ، نیست .

می شود فریاد کرد و باز زیست .


هر کسی را قیل و قالی هست ، هست .

مرگ هر فریاد  ، راه چاره نیست .

نقاش باشی


نقاش باشی


یه روز از همین روزا می خوام زمستانی بشم .

کو لمو پر کنم و یار دبستانی بشم .


برم از کو چه کودکی گزارش بگیرم .

یه روز اهل اصفهان ، یه روز خراسانی بشم .


توی چار فصل خدا دوره کنم خاطره رو .

با عبور از کو چه ی بهار ، تابستانی بشم .


می خوام از بیا بو نا ، برم تا خونه خدا .

شاید اسما عیلی پیدا بشه ، قربانی بشم .


توی مسجدای عالم اونی که مقدسه .

بکشم بت ها رو پایین و گلستانی بشم .


می خوام از پیامبرا هر چی که گفتن بدو نم .

از رو آگاهی ، تو جاده مسلمانی بشم .


هر چی فریاد دارم از غربت اینجا بکشم .

پاشم از مرداب زندگی ، نیستانی بشم .


یه عقاب بشم برم تو اوج ابرا بشینم .

کنار ستاره ها وارد مهمانی بشم .


توی آرزوم فقط رفتن و معنا بکنم .

یا شبیه بادبادک یا که بیابانی بشم .


من یه نقاش باشیم ، دنیا رو تصویر می کنم.

آرزوم اینه یه روز شبیه یک مانی بشم .


توی زندان جهان عاشق پرواز تو ام .

تا تو پرواز می کنی ، می خوام که زندانی بشم .


کاش کی می شد از تولد مثل پروانه بودم .

حالا که شبیه آدمم ، می خوام ، کانی بشم .


توی شهر عاقلا ، غریبه مو نده دل من .

گاهی مجبورم یه جور یار پر یشانی بشم 


همه جا سر می زنم تا یه دهاتی ببینم .

با  دهاتیا برم  ، رفیق جون جونی بشم .

93/3/93

قصه

می روم در باغ و از گل بو سه می گیرم به یادت .

یا د می افتد مرا آن بو سه ها  ، لبخند شادت .


نازنینا این غزل ، چون رنگ لاله سرخ گون است .

من سرودم قصه ی آن لحظه از روی ارادت .


ما دو تایی قصه گوی قصه مهتاب بودیم .

یاد آن ایام تکرار است و تکرار است و عادت .


آخر این قصه می دانی سر انجامش چه ها شد .

دست در زلف بتان مردن  ،  بود نو عی شهادت .

دلتنگی


ترانه دلتنگی


هنوز از گریه دیشب

دلم از غصه دل خونه .

ببین اشکام که می ریزه

مثل شرشر ناودونه .


تو نیستی تا ببینی باز

اتاقم سرد و خامو شه

گل های با غچه یخ کرده

داره بر گا شو می پو شه .


می شینم روی میزی که

تو دیشب جا تو گم کردی

بازم می رم همو نجایی

که قبلا" راه  تو گم کردی .


می دونم خیلی دور اما

می یای جایی که سر کردی

من و دل شوره هام اینجا

می مو نیم تا تو بر گردی .


نه می خوام و نه می ذارم

کسی جای تو بنشینه

دیگه چشمای دلتنگم

فقط عکسا ت و می بینه .


میای روزی که با دستات

تو مو هام شونه می کاری

سپیدی ها نمی ذارن

سیا هی هاشو ، بشماری .


منا در سوگ


منا در سوگ


دست و پا می زد و نیامد قوچ.

شایدم این منای دیگر بود .

یا که این بار جای ابراهیم (ع).

نسل نمرودیان  ، پیمبر بود .


گفت شیطان منم بزن حاجی

آدمیزاده ای  که  کافر بود .

هر چه کردم که دست بگشایم

نشد  ، این رمی ، رمی آخر بود .


روی هم پشته پشته افتادند

در هوایی که گرم مشعر بود .

ایستاده به  خاک می افتاد 

تنگنایی که پهن پیکر بود .


آب را تشنگی صدا می زد .

خفگی پشت هم ، مکرر بود .

کمکم کن به گوش می آمد 

گر چه با یا حسین معطر بود .